در سالهاي 1970 الي 1980 چين با وجود نظام كمونيستي و فقر و مشكلات بسيار، توانست در زمينه توليد و تجارت جهاني سوزن و سنجاق و سوزن منگنه موفقيت بينظير بدست آورد. بطوريكه تنها توليد كننده سوزن و سنجاق در جهان شد. در آن زمان كمتر كسي از اين پديده نگران شده بود، اما به دنبال آن نوبت به مدادتراش و پاكنهاي كوچك رسيد و سپس به توليد توپ پينگپنگ و يك مدل از پيراهن و شلوار پرداختند. چينيها توانستند موفقیتي درخشان در توليد بسيار ارزان آنها آن بدست آورند و بازارهاي جهاني را قبضه كردند.
كاملا مشخص است كه چينيها ترتيبات صنعتي و تجاري خاصي را پيريزي ميكردند و با وجود اينكه در كليه شئون صنعتي و تجاري ناموفق و غيربهرهور بودند، برعكس در چند زمينه كاملا بهرهور ظاهر شدند بطوريكه هيچ عاملي نميتوانست مانع تجارت خارجي آنها شود اما مسائلي از قبيل اينكه چينيها به تجارت خارجي و به زبان غيرچيني آشنايي نداشتند و تردد به چين مشكل بود، و غذاي مناسب براي خارجيها در چين يافت نميشد، اينكه سطح بهداشت در حد مشمئزكنندهاي پايين بود و يا نظام كمونيستي با بوركراسي سنگين در چين حاكم بود و چين چهرهاي نظامي داشت و چين بانكهاي مناسب نداشت و زيرساخت براي تجارت خارجي مهيا نبود هيچكدام مانع تجار خارجي نميشد كه كالاي چيني را به بهاي تقريبا رايگان تهيه كنند و با خود ببرند.
البته غربيها ميدانستند كه به روش نظامي نبايد مانع تجارت چين شد زيرا چين مجهز به سلاحهاي راهبردي بود و هر گونه مزاحمت در پهنه دريا كه مسير تجارت است واكنش شديد چين را به دنبال داشت بويژه آنكه چين ميتوانست از كره شمالي همچون ابزار تهديد عليه متحدان غرب سود جويد.
دنياي غرب در رابطه با چين دو گزينه پيشرو داشت:
1- حفظ فاصله با چين و نكوهش چينيها بخاطر مسائل سياسي و در واقع تلاش براي انزواي تجاري چين، اين سياست بيش از اين قابل دوام نبود زيرا چينيها در هر صنعتي كه نفوذ ميكردند جهان را در آن زمينه تسليم مينمودند؛
2- تعامل با چين در واقع نفوذ در اقتصاد- فرهنگ و جامعه چينيها و گرفتن سواري از آنها بدون آنكه مسئله تايوان و تبت و حمايت چين از نهضتهاي كمونيستي حل شده باشد؛ آنگاه چينيها فرصتي نخواهند داشت كه براي صنايع مختلف سياست صنعتي جداگانهاي طراحي و پيادهسازي كنند و نيز اگر زندگي مردم چين به اقتصاد جهاني گره بخورد، سياستمداران چيني نخواهند توانست همچنان آرمانگرايي كنند بخصوص آنكه غرب به لحاظ تفوق فرهنگي و برتري در خدمات بانكي به خود مطمئن بود. آمريكاييها گمان دارند كه هيچ ملتي در قبال برندهاي آمريكايي نميتواند مقاومت كند،
رستورانها و فروشگاههاي غربي بر اين ادعا گواه بودند و از سوي ديگر چين نقاط ضعف بزرگي داشت زيرا به لحاظ انرژي و مواد اوليه فقير و به دنياي خارج وابسته بود و غرب گمان ميكرد كه بتواند به اشكال مختلف اقتصاد چين را با مشكل مواجه سازد كما اينكه چنين تجربهاي را در مورد ژاپن پس از پايان دوران جنگ سرد پياده نمود و يا در بدترين حالت از خريد كالاهاي چيني خودداري كند و چين را به زانو درآورد بالاخره تصميم گرفتند كه با چين تعامل كنند، آمريكا با چين قرار داد تجاري كاملهالوداد[1]امضاء نمود.
نشانههاي اوليه همگي بر صحت راهبرد تعامل دلالت داشت. چينيها براي خريد كوكاكولا صفهاي چند كيلومتري كشيدند.
اين اقدام با واگذاري هنگكنگ به چين همزمان شد. هنگكنگ بندري آزاد در نزديكي سواحل چين بود كه در گذشته توسط بريتانيا در جنگي به بهانه آزادي تجارت، اشغال شده بود. علت اين جنگ اعمال ممنوعيت تجارت ترياك از طرف چين بود و به دنبال آن نيروهاي انگليسي به بندر كانتون حمله بردند، از اين رو اين واقعه به نبرد ترياك شهرت يافت.
به دنبال استيلاي كمونيستها به چين، هنگكنگ كاركرد نظامياش را از دست داد ولي با مديریت كارآمد انگليسي به نقطهاي صنعتي و تجاري پردرآمد تبديل شد تا به مردم چين يادآور شود كه نظام اقتصاد ليبرالي، بهتر و كاراتر از نظام كمونيستي است و بدين ترتيب به لحاظ رواني به مردم و دولت چين براي پيوستن و تبعيت از غرب فشار بياورد.
در نهايت پس از جنجالهاي بسيار، هنگكنگ به چين واگذار شد و چينيها اعلام كردند كه قصد ندارند تغييري در ترتيبات اقتصادي آن ايجاد كنند.
هنگكنگ در توليد اسباببازي كودكان موفقيتهايي داشت. منطقهاي همجوار با هنگكنگ به عنوان منطقه آزاد اعلام گرديد تا از ظرفيتهاي هنگكنگ سود جويد. چندين منطقه در سواحل نيز منطقه ويژه، براي سرمايهگذاران خارجي مشخص شد.
اين بار چينيها به صنعت اسباببازي كودكان روي آوردند با مواد پلاستيكي كه بهاي نازلي دارند اسباببازي ارزان قيمتي توليد و صادر شد و اسباببازي زمينه را براي ورود چين به صنايع الكترونيك مهيا نمود، توليد قطعات الكترونيكي در مقياس اندك غيراقتصادي است ولي صنعت جهاني اسباببازي مصرف عظيمي از قطعات الكترونيك را توجيه مينمود. توليد ارزان قطعات موجب شد كه چينيها بتوانند صنايع الكترونيك مصرفي همچون صوتي و تصويري- ساعتهاي كامپيوتري را به بهاي نازلي توليد و به بازار جهاني عرضه كنند در آن مرحله تقريبا هر كسي در جهان متوجه تولد يك غول صنعتي شده بود.
دولت چين تظاهرات دانشجويان متقاضي مهاجرت به شهرهاي صنعتي را به شدت سركوب كرد و غرب از اينكه بتواند با تحريك مردم اعمال نفوذي كند مايوس شد. در ابتدا يك تحريم تجاري را مطرح كردند و بعد بلافاصله از آن دست كشيدند.
برنامه صنعتي چين وارد توليد مواد اوليه فولادي و شيميايي شد. هر از چند گاهي غرب نگرانيهايي داشت ولي چين با تراز مثبت بازرگاني خود به انباشت ارز خارجي روي آورده بود و با آنها اوراق قرضه آمريكايي خريداري مينمود تا آمريكا را به وسوسه اندازد و به واردات از چين ادامه دهد، در حال حاضر آمريكا نميتواند از منافع تجارت با چين و همچنين از منافع تجارت چين با جهان چشمپوشي كند، زيرا چين ذخاير دلاري ساير كشورها را جذب مينمايد و بصورت قرض به آمريكا عودت ميدهد اين سياست موجب تقويت اعتبار دلار ميگردد و در عين حال به آمريكا امكان ميدهد از محل استقراض خارجي هزينه كند، چندين دهه گذشت و آمريكا به واردات در واقع رايگان ازجهان، عادت كرد و بودجه عمراني خود را از اين محل تامين نمود ولي در عوض از مخاطرات توسعه صنعتي و تجاري چين چشمپوشي كرد. آمريكا به رغم ابراز نگرانيها ولي اكنون خود را معتاد به واردات ميبيند، وارداتي كه براي آن زحمت نكشيده است، نخبگان آمريكايي ميدانند كه ادامه اين وضع به صلاح نيست و به منزله فروختن آينده است، زيرا ده سال بعد چين، طرف تجاري اصلي ساير كشورهاي جهان ميشود و از نفوذ آمريكا در جهان خواهد كاست و دير يا زود تجارت خارجي را بر مبناي پول و يا پولهاي ديگري انجام خواهد داد، اگر آمريكا دست روي دست بگذارد و ادامه اين روند را تماشا كند در نهايت چين، آمريكا را به صادركننده محصولات معدني و زراعي تبديل خواهد كرد. آمريكا با نفوذ كمتر شايد نتواند يك اقدام جهاني براي مهار چين بكند، در حاليكه چين به آرامي توان نظامي و تسليحاتي خود را تقويت ميكند و آنروز كه آمريكا بخواهد اراده خود را از طريق گزينه نظامي پياده كند احتمال دارد كه اينكار عملي نباشد.
البته اميدهاي اندكي براي مهار طبيعي و يا غيرطبيعي چين ابراز ميشود، آنكه كارگران چيني دستمزد بيشتري مطالبه خواهند نمود و يا هزينه زندگي و هزينه توليد در چين بالا خواهد رفت و يا يوآن گرانتر خواهد شد و يا اينكه غرور هند پنجاه سال پيش در نبردي در مقابل چين خرد شد و اكنون نوبت تلافي هند است و...
ولي هيچكدام از اين موارد آنقدر كه غرب محاسبه ميكند بزرگ نيستند.
[1]اصطلاح دولت کاملة الوداد ترجمه غلطی از عبارتmost favored nation است که ترجمه فارسی آن می شود" کشور دوست بهرهمند" کشور یا دولت بسیار دوست که برخوردار این امتیاز خواهد شد. وجود این شرط در معاهده باعث میشود تا هر معاهدهای که یکی از آن دولتها با دولت ثالثی منعقد کرده و در آن حقوق و امتیازاتی را به کشور دیگری ارزانی دارد، موجب بهرهمندی کشور طرف قرارداد اول از همان امتیازات نیز بشود. این امتیازات به طور خودکار منتقل شده و نیاز به تصویب موافقتنامه جدید یا تشریفات دیگری ندارد
کلید واژه ها: #چین ، #آمریکا، #آینده